life-style



سرعت تکنولوژی و روند درمان

سبک زندگی امروزه تغییراتی زیادی را شامل شده است و این تغییرات به حدی سریع اتفاق افتاده که اجازه نداد

کاروان زندگی افراد جامعه باهاش همراه بشه. این سرعت تحول نتونسته خودشو با افراد جامعه هماهنگ کنه و همین موضوع باعث ایجاد خلا و شکاف هایی در زندگی ها شده است. این اتفاق اونقدی که بیان شد ساده نیست بلکه مشکلات و مسائل غیر قابل چشم پوشی رو در جامعه بوجود می آره. اما نمیشه کاسه چه کنم دست گرفت و سرعت تغییرات رو مقصر دونست بلکه بایستی کاری کرد که جلوی این حرکت یک جانبه رو گرفت. بخش درمان هم از این امر مستثنا نبوده و مسائل و مشکلات خودش رو داشته. یکی از این مشکلات اینه که گرونی علاوه بر تک تک اعضای جامعه روی خود بخش درمان هم تاثیر گذاشته. گرونی هیچ وقت نمی پرسه فلانی پول داری یا نه. میاد و این در حالیه که جیبا ممکنه خالی باشن. اما آیا با جیب خالی میشه هزینه درمان رو پرداخت کرد؟ آیا میشه وسایل مورد نیاز برای درمان رو تهیه کرد ؟ ولی با وجود تمام این صحبتا میشه نبود پول کافی رو بهانه قرار داد و پیگیر

سلامتی نشد؟ این سوال میتونه هر کسی رو به یه

سفر خیلی عمیق تو اعماق وجودش ببره؟ و این سوال خیلی بنیادی رو باعث بشه که واقعا برای چی دارم زندگی میکنم؟ وقتی نمی تونم هزینه های اولیه زندگیم رو تامین کنم هدفم چیه از کار و تلاش؟ ولی نباید اجازه داد که این فکر ریشه دار بشه و باید به دنبال راه چاره گشت برای این مشکل. راهی برای جلوگیری از گسترش یافتن بیشتر بیماری تو تنی که امانته پیش ما و شاید مهمترین چیز تو زندگیمونه که گاهی به شکلی غیر منطقی فراموشش می کنیم. در ادامه صحبت می کنیم در مورد اینکه چجوری با وجود موانع بر سر راه درمان رو برای خودمون راحت کنیم و این سرمایه خدادادی رو حفظ کنیم.


چاره جویی برای درمان در شرایط کنونی

شرایط زندگی رو بحث کردیم و همگی ما هم می دونیم وقتی پول نباشه نمیشه هیچ کاری کرد و شعارم نمیشه داد. در مورد خلایی که سرعت تکنولوژی ، بوجود اومدن مسائل جدید در پی پیشرفت و نبود سرمایه کافی هم که بحث کردیم. اما الان می خوایم شروع کنیم به چاره اندیشی که بخشی از این راهکارها نیاز به وقت گذاری دراز مدتن و بخش دیگه حکم مسکن رو دارن و شرایط رو قابل تحمل می کنم. اول کاری اون راهکار رو مطرح می کنیم که حکم مسکن داره برای عمومیت جامعه و اون اینه که یاد بگیریم " قرار نیست هر چی لازم داریم رو بخریم؟ " و همچنین یاد بگیریم هر آنچه رو که داریم با دیگرانی که لازم دارن و وسیله رو ندارن به اشتراک بگذاریم" اینجوری فرهنگ اجاره دادن و اجاره گرفتن جا میفته و زندگی معنای بهتری پیدا می کنه و یک بازار مبادله بوجود می آد که فراتر از فرهنگ ، میتونه صمیمیت و حس نوع دوستی رو تقویت کنه. میتونه ما رو دوباره به گذشته درخشانمون که ازش زیاد فاصله نداریم برگردونه. ما میتونیم به راحتی زمانی که جراحی داشتیم ویلچر و

تخت اجاره بگیریم و مانع خرید و اتلاف سرمایه برای یک نیاز موقتی بشیم. خیلی راحت با اینکار مانع تولیدات بی رویه می شیم و خیلی راحت تر مانع صرف غیر ضرور مواد اولیه که عموما منبع تولیدشون طبیعته بشیم. و اینجوری یه پیشنهاد که حکم مسکن رو داشت خودش، با پیگیری زنجیره تولید تبدیل میشه به یک راهکار اساسی و مهم برای داشتن زندگی بهتر. 


این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر

وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین

وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق

بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


سرعت تکنولوژی و روند درمان

سبک زندگی امروزه تغییراتی زیادی را شامل شده است و این تغییرات به حدی سریع اتفاق افتاده که اجازه نداد

کاروان زندگی افراد جامعه باهاش همراه بشه. این سرعت تحول نتونسته خودشو با افراد جامعه هماهنگ کنه و همین موضوع باعث ایجاد خلا و شکاف هایی در زندگی ها شده است. این اتفاق اونقدی که بیان شد ساده نیست بلکه مشکلات و مسائل غیر قابل چشم پوشی رو در جامعه بوجود می آره. اما نمیشه کاسه چه کنم دست گرفت و سرعت تغییرات رو مقصر دونست بلکه بایستی کاری کرد که جلوی این حرکت یک جانبه رو گرفت. بخش درمان هم از این امر مستثنا نبوده و مسائل و مشکلات خودش رو داشته. یکی از این مشکلات اینه که گرونی علاوه بر تک تک اعضای جامعه روی خود بخش درمان هم تاثیر گذاشته. گرونی هیچ وقت نمی پرسه فلانی پول داری یا نه. میاد و این در حالیه که جیبا ممکنه خالی باشن. اما آیا با جیب خالی میشه هزینه درمان رو پرداخت کرد؟ آیا میشه وسایل مورد نیاز برای درمان رو تهیه کرد ؟ ولی با وجود تمام این صحبتا میشه نبود پول کافی رو بهانه قرار داد و پیگیر

سلامتی نشد؟ این سوال میتونه هر کسی رو به یه

سفر خیلی عمیق تو اعماق وجودش ببره؟ و این سوال خیلی بنیادی رو باعث بشه که واقعا برای چی دارم زندگی میکنم؟ وقتی نمی تونم هزینه های اولیه زندگیم رو تامین کنم هدفم چیه از کار و تلاش؟ ولی نباید اجازه داد که این فکر ریشه دار بشه و باید به دنبال راه چاره گشت برای این مشکل. راهی برای جلوگیری از گسترش یافتن بیشتر بیماری تو تنی که امانته پیش ما و شاید مهمترین چیز تو زندگیمونه که گاهی به شکلی غیر منطقی فراموشش می کنیم. در ادامه صحبت می کنیم در مورد اینکه چجوری با وجود موانع بر سر راه درمان رو برای خودمون راحت کنیم و این سرمایه خدادادی رو حفظ کنیم.


چاره جویی برای درمان در شرایط کنونی

شرایط زندگی رو بحث کردیم و همگی ما هم می دونیم وقتی پول نباشه نمیشه هیچ کاری کرد و شعارم نمیشه داد. در مورد خلایی که سرعت تکنولوژی ، بوجود اومدن مسائل جدید در پی پیشرفت و نبود سرمایه کافی هم که بحث کردیم. اما الان می خوایم شروع کنیم به چاره اندیشی که بخشی از این راهکارها نیاز به وقت گذاری دراز مدتن و بخش دیگه حکم مسکن رو دارن و شرایط رو قابل تحمل می کنم. اول کاری اون راهکار رو مطرح می کنیم که حکم مسکن داره برای عمومیت جامعه و اون اینه که یاد بگیریم " قرار نیست هر چی لازم داریم رو بخریم؟ " و همچنین یاد بگیریم هر آنچه رو که داریم با دیگرانی که لازم دارن و وسیله رو ندارن به اشتراک بگذاریم" اینجوری فرهنگ اجاره دادن و اجاره گرفتن جا میفته و زندگی معنای بهتری پیدا می کنه و یک بازار مبادله بوجود می آد که فراتر از فرهنگ ، میتونه صمیمیت و حس نوع دوستی رو تقویت کنه. میتونه ما رو دوباره به گذشته درخشانمون که ازش زیاد فاصله نداریم برگردونه. ما میتونیم به راحتی زمانی که جراحی داشتیم ویلچر و

تخت اجاره بگیریم و مانع خرید و اتلاف سرمایه برای یک نیاز موقتی بشیم. خیلی راحت با اینکار مانع تولیدات بی رویه می شیم و خیلی راحت تر مانع صرف غیر ضرور مواد اولیه که عموما منبع تولیدشون طبیعته بشیم. و اینجوری یه پیشنهاد که حکم مسکن رو داشت خودش، با پیگیری زنجیره تولید تبدیل میشه به یک راهکار اساسی و مهم برای داشتن زندگی بهتر. 


امروز می خوام در خصوص موضوعی بنویسم که خودم سخت باهاش درگیرم. موضوعی که هر روز داره منو بیشتر درگیر میکنه و نوشتن اون تو این فضا بخاطر اینه که بعد از نشستنم پای صحبت خیلیا متوجه شدم درد خیلی از ماهاس. موضوعی که ممکنه مطرح کردنش برای خیلیا خوشایند باشه. اینکه دخل و خرج با هم همخونی نداره هیچ ربطی به عدم مدیریت ما نداره بلکه این خلا داره هر روزو هر روز بیشتر میشه. دلیلم برای اینکه این شکاف داره تبدیل میشه به دره و هی بزرگتر میشه واسه اینه که سرعت به روز شدن تجهیزات و وسایل اصلا اونقدی زیاد هست که به هیچ وجه نمیشه روش حساب کرد. ما همچنان مشکل عدم همخوانی رو داریم ولی

سرعت تغییرات همنجوری داره بیشتر میشه و وقتی این حجم از بروزرسانی رو داریم ما هم باید به روز بشیم تا از زندگی عقب نمونیم و این در حالیه که پولش موجود نیست.

اما باید به فکر را ه چاره بود و اینجوری نمیشه ادامه داد. من اینجوری حساب کردم که اگه بیام نیازهای زندگیم تقسیم بندی کنم به دسته های مختلف و واسه ضروری بودنشون ضریب تعیین کنم چی میشه؟ ممکنه بگی خب که چی؟ تقسیم بندی کردن که دردی رو دوا نمیکنه و باید بالاخره تهیه کنم دیگه. اما من میگم زمان بندی می کنم ، درجه بندی میکنم و بعد تعیین می کنم که چی رو باید بخرم ، چی رو فقط برای یه زمان کوتاه می خوام ، بعدش میگم چی رو می خرم و چه چیزی رو امانت می گیرم. آره شاید اگه هممون کنار هم قرار بگیریم زندگی برامون خیلی راحت تر بشه.

شاید من اگه میتونستم یه لپ تاپ اجاره کنم اونم فقط برای یه مدت خیلی کم هیچ وقت نمی خریدمش و الان بی استفاده بمونه و اون همه پولو میدادم یه گوشی خوب می خریدم که الان استفاده اش خیلی برام بیشتر از لپ تاپمه ، شاید اگه می تونستم یه مت اجاره کنم واسه یوگای صبحام که فقط 2 ماه پیگیریش کردم هیچ وقت نمی خریدم که الان رو دستم بمونه بی استفاده و بجاش یه ست ورزشی می خریدم و جمعه ها با پوشیدنشون

پیاده روی می رفتم با دوستام چیزیه که الان خیلی لازمش دارم و استفاده اشم برام خیلی بیشتره.

حالا یه تصمیم دیگه هم گرفته بودم و اونم خرید ماشین بود ولی الان که فکر می کنم ارزش نداره این همه پول بی زبونو بدم ماشین بخرم اونم برای استفاده شاید ماهی یبار حالا که این فکر به سرم خورده میرم واسه وقتایی که

ماشین لازم دارم اجاره اش می کنم.

نظز شما چیه؟ به نظرتون این راهکار بهتری نیست؟ به نظرتون بهتر از این نیست که اجاره بدیم این شکاف هی بزرگتر بشه؟


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها